کد مطلب:280204 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:366

ذکر سلام
سابقا مذكور شد كه بعد از نماز صبح و سایر فرایض، مستحب است كه صلوات و سلام به امام عصر (ارواحنا فداه) بفرستی و با آن حضرت تجدید سلام و عهد و بیعت و میثاق و تحیت و عبودیت نمائی، و اجمالی از آن گذشت، لذا در این مورد ذكر می نمایم بعضی از فقرات سلامهائی كه از خود آن حخضرت و آباء كرامش (سلام الله علیهم اجمعین) رسیده كه در بعض موارد مخصوصه و مواضع منصوصه، به آن حضرت سلام بفرستی و زیارت نمائی و اظهار عبودیت كنی، و آن حضرت را شفیع مطالب و مآرب خود قرار دهی. شاید آن حضرت نیز در مقام آقائی و بزرگی، یكی از سلامهای تو را - اگر از روی اخلاص و صمیم قلب باشد - جواب دهد، و رستگار دنیا و آخرت شوی، خوشا به حال كسی كه امام عصر (ارواحنا فداه) توجه و التفات به سوی او نموده، منظور نظر التفات آن حضرت گردد و گوشه ی چشمی به طرف او اندازد كه كار او را در دو عالم سازد:



چه شود به چهره ی زرد من نظری برای خدا كنی

كه اگر كنی همه درد من به یكی نظاره دوا كنی



از جمله فقرات سلامهائی كه وظیفه ی عبد است همه روزه به جا بیاورد و توجه به سوی خدا و رسول و ائمه و آن حضرت (صلی الله تعالی علیهم اجمعین) نماید، سلامی است كه سابقا گفتیم در تشهد نمازهای فریضه می گوئی كه در چند فقرات، سابقا تصریح شد.



[ صفحه 135]



و از جمله سلامی است كه از ناحیه ی مقدسه بیرون آمده:

فی «الاحتجاج»:

خرج من الناحیة المقدسة الی محمد الحمیری بعد الجواب عن المسائل التی سئلها:

بسم الله الرحمن الرحیم، لا لامره تعقلون و لا من اولیائه تقبلون حكمة بالغة فماتغن النذر عن قوم لایومنون، السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، اذا اردتم التوجه بنا الی الله تعالی و الینا فقولوا كما قال الله تعالی: «سلام علی آل یس...»

به سندهای صحیح و معتبر از محمد بن عبدالله حمیری منقول است كه از ناحیه ی مقدسه فرمان حضرت صاحب الامر (علیه السلام) به سوی او بیرون آمد كه: چون خواهید متوجه بشوید به ما به سوی خدا و به سوی ما، پس بگوئید چنانچه خدا فرموده است:

سلام علی آل یس، السلام علیك یا داعی الله و ربانی آیاته السلام علیك یا باب الله و دیان دینه، السلام علیك یا خلیفة الله و ناصر حقه، السلام علیك یا حجة الله و دلیل ارادته، السلام علیك یا تالی كتاب الله وترجمانه، السلام علیك فی آناء لیلك و اطراف نهارك، السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه، السلام علیك یا میثاق الله الذی اخذه و وكده، السلام علیك یا وعد الله الذی ضمنه، السلام علیك ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مكذوب السلام علیك حین تقوم، السلام علیك حین تقعد، السلام علیك حین تقرء و تبین، السلام علیك حین تصلی و تقنت، السلام علیك حین تركع و تسجد،السلام علیك حین تهلل و تكبر، السلام علیك حین تحمد و



[ صفحه 136]



و تستغفر، السلام علیك حین تصبح و تمسی، السلام علیك فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی، السلام علیك ایها الامام المأمون، السلام علیك ایها المقدم المأمول،السلام علیك بجوامع السلام اشهدك، یا مولای انی اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمدا عبده و رسوله لا حبیب الا هو و اهله، و اشهدك یا مولای ان علیا امیرالمؤمنین حجته و الحسن حجته و الحسین حجته و علی بن الحسین حجته و محمد بن علی حجته و جعفر بن محمد حجته و موسی بن جعفر حجته و الحسن بن علی حجته و اشهد انك حجة الله انتم الاول و الاخر و ان رجعتكم حق لاریب فیها یوم لاینفع نفسا ایمانها لا تكن آمنت من قبل او كسبت فی ایمانها خیرا، و ان الموت حق و ان ناكرا و نكیرا حق و اشهد ان النشر و البعث حق و ان الصراط حق و المرصاد حق و المیزان حق و الحشر حق و الحساب حق و الجنة و النار حق و الوعد حق و الوعید بهما حق،یا مولای شقی من خالفكم و سعد من اطاعكم فاشهد علی ما اشهدتك علیه و انا ولی لك بری ء من عدوك فالحق ما رضیتموه و الباطل ما اسخطتموه والمعروف ما امرتم به و المنكر ما نهیتم عنه فنفسی مؤمنه بالله وحده لا شریك له و برسوله و بامیرالمؤمنین و بكم یا مولای اولكم و آخركم و نصرتی معدة لكم و مودتی خالصة لكم آمین آمین...

بعد از آن این دعا می خوانی:

اللهم انی اسئلك ان تصلی علی محمد نبی رحمتك و كلمة نورك و ان تملاء قلبی نور الیقین و صدری نور الایمان و



[ صفحه 137]



فكری نور النیات و عزمی نور العلم و قوتی نور العمل و لسانی نور الصدق و دینی نور البصائر من عندك و بصری نور الضیاء و سمعی نور الحكمة و مودتی نور الموالاة لمحمد و آله علیهم السلام حتی القاك و قد وفیت بعهدك ومیثاقك فتغشینی برحمتك یا ولی یا حمید، اللهم صل علی محمد حجتك فی ارضك و خلیفتك فی بلادك و الداعی الی سبیلك و القائم بقسطك و الثائر بامرك ولی المؤمنین و بوار الكافرین و مجلی الظلمة و منیر الحق و الناطق بالحكمة و الصدق و كلمتك التامة فی ارضك المرتقب الخائف و الولی الناصح سفینة النجاح و علم الهدی و نور ابصار الوری و خیر من تقمص و ارتدی و مجلی العمی الذی یملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا انك علی كل شیی ء قدیر، اللهم صل علی ولیك و ابن اولیائك الذین فرضت طاعتهم و اوجبت حقهم و اذهبت عنهم الرجس و طهرتهم تطهیرا، اللهم انصره و انتصر به لدینك و انصر به اولیائك و اولیائه و شیعته و انصاره و اجعلنا منهم، اللهم اعذه من شر كل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقك و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء و احفظ فیه رسولك و آل رسولك و اظهر به العدل و ایده بالنصر و انصر ناصریه و اخذل خاذلیه و اقصم قاصمیه و اقصم به جبابرة الكفر و اقتل به الكفار و المنافقین و جمیع الملحدین حیث كانوا من مشارق الارض و مغاربها و برها و بحرها و املاء به الارض عدلا و اظهر به دین نبیك صلی الله علیه و آله واجعلنی اللهم من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته و ارنی فی آل محمد علیهم السلام ما یأملون و فی عدوهم ما یحذرون



[ صفحه 138]



اله الحق آمین یاذالجلال و الاكرام یا ارحم الراحمین.

و از جمله، سلامی است كه از ناحیه ی مقدسه بیرون آمده به سوی عبدالله بن جعفر حمیری كه توقیع مبارك صادر شده و معروف است به زیارت ندبه غیر دعای ندبه مشهوره و مجلسی (قدس سره) در «كتاب دعای بحار الانوار» این زیارت را از خط شیخ محمد علی جباعی، جد شیخنا البهائی (قدس سرهما) به اسناد مضبوطه اش ذكر نموده از محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری كه توقیع مبارك به سوی او بیرون آمد كه:

چون اراده كردند توجه به ما به سوی خدای تعالی و به سوی ما را، پس بگوئید چنانكه خدا فرموده:

سلام علی آل یس ذلك هو الفضل المبین و الله ذو الفضل العظیم لمن یهدیه صراطة المستقیم (التوجه) قد آتاكم الله یا آل یس خلافته...

و در «مزار بحار الانوار» از سید بن طاووس نقل نموده همین زیارت را كه این زیارت، معروف به زیارت ندبه است كه از ناحیه ی مقدسه به سوی محمد بن عبدالله حمیری بیرون آمد و امر شده است كه در سرداب مقدس خوانده شود. و همین زیارت را بعینها ذكر می نماید بعد از آن از قول مولف «مزار كبیر» - كه به زعم مرحوم مجلسی (قدس سره) محمد المشهدی (رحمة الله علیه) است همین زیارت را ذكر می نماید، ولی به زیادتی دوازده ركعت نماز در اول آن و نسبت آن را به محمد بن عثمان كه از نواب حضرت است (ارواحنا فداه) می دهد و تفصیل آن چنین است كه احمد بن ابراهیم گفت:

شكایت كردم به محمد بن عثمان كه از نواب حضرت صاحب الامر است (علیه الصلوة و السلام) كه بسیار مشتاقم به دیدن مولای خود. گفت: به این اشتیاق خواهش دیدن آن حضرت را هم داری؟ گفتم: بله.

گفت: خدا تو را ثواب دهد بر اشتیاق تو و روی مبارك آن حضرت



[ صفحه 139]



را به تو بنماید به آسانی و عافیت، پس گفت: آرزوی دیدن آن حضرت را در ایام غیبت مكن و باید كه مشتاق خدمت آن حضرت باشی و سئوال نكنی اجتماع به آن حضرت را كه این از امور حتمی خدا است و تسلیم و انقیاد امر خدا لازم است ولكن متوجه شو به سوی آن حضرت بعد از دوازده ركعت نماز، كه در هر ركعت حمد و سوره بخوانی و بعد از هر دو ركعت، سلام بگوئی و صلوات بر محمد و آل او (صلی الله علیه و آله) بفرستی، پس بگو:

سلام علی آل یس ذلك هو الفضل المبین والله ذو الفضل العظیم لمن یهدیه صراطه المستقیم، قد آتاكم الله یا آل یس خلافته...

و از این روایت فهمیده می شود كه دوازده ركعت نماز قبل از این زیارت باید خواند، ولی حقیر مولف زیارتی را كه در «كتاب دعاء بحار الانوار» ذكر نموده و ذكر دوازده ركعت نمازی در آن روایت نیست، در این مورد مرقوم می دارد:

سلام علی آل یس ذلك هو الفضل المبین و الله ذو الفضل العظیم لمن یهدیه صراطه المستقیم (التوجه) قد آتاكم الله یا آل یس خلافته و علم مجاری امره فیما قضاه و دبره و رتبه و اراده فی ملكوته فكشف لكم الغطاء و انتم خزنته و شهدائه و علمائه و امنائه و ساسة العباد و اركان البلاد و قضاة الاحكام و ابواب الایمان و سلالة النبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة رب العالمین و من تقدیره منائح العطاء بكم انفاذه محتوما مقرونا فما شیی ء منا الا و انتم له السبب و الیه السبیل خیاره لولیكم نعمة و انتقامه من عدوكم سخطة فلا نجاة و لا مفزع الا انتم و لا مذهب عنكم یا اعین الله الناظرة و حملة معرفته و مساكن توحیده فی ارضه و سمائه و انت یا مولای و یا حجة الله و



[ صفحه 140]



بقیته كمال نعمته و وارث انبیائه و خلفائه ما بلغناه من دهرنا و صاحب الرجعة لوعد ربنا التی فیها دولة الحق و فرجنا و نصر الله لناو عزنا، السلام علیك ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مكذوب، السلام علیك یا صاحب المری ء و المسمع الذی بعین الله مواثیقه و بید الله عهوده و بقدرة الله سلطانه انت الحكیم الذی لاتعجله الغضبة و الكریم الذی لاتبخله الحفیظة و العالم الذی لاتجهله الحمیة مجاهدتك فی الله ذات مشیة الله و مقارعتك فی الله ذات انتقام الله و صبرك فی الله ذواناة الله و شكرك لله ذو مزید الله و رحمته السلام علیك یا محفوظا بالله، الله نور (نور) امامه و ورائة و یمینه و شماله و فوقه و تحته، السلام علیك یا مخزونا فی قدرة الله نور سمعه و بصره، السلام علیك یا وعد الله الذی ضمنه و یا میثاق الله الذی اخذه و وكده، السلام علیك یا داعی الله و دیان دینه، السلام علیك یا خلیفة الله و ناصر حقه، السلام علیك یا حجة الله و دلیل ارادته،السلام علیك یا تالی كتاب الله و ترجمانه، السلام علیك فی آناء اللیل و النهار، السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه، السلام علیك حین تقوم، السلام علیك حین تقعد، السلام علیك حین تقرء و تبین، السلام علیك حین تصلی و تقنت، السلام علیك حین تركع و تسجد، السلام علیك حین تعوذ و تسبح، السلام علیك حین تهلل و تكبر، السلام علیك حین تحمد وتستغفر، السلام علیك حین تمجد و تمدح، السلام علیك حین تمسی و تصبح، السلام علیك فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی، السلام علیك فی الاخرة و الاولی، السلام علیكم یا حجج الله و دعاتنا و هداتنا و رعاتنا و قادتنا و ائمتنا و سادتنا و



[ صفحه 141]



موالینا، السلام علیكم انتم نورنا و انتم جاهنا و اوقات صلواتنا و عصمتنا بكم لدعائنا و صلاتنا و صیامنا و استغفارنا وسائر اعمالنا،السلام علیك ایها الامام المأمون، السلام علیك ایها الامام المأمول، السلام علیك بجوامع السلام اشهد یا مولای انی اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمدا عبده و رسوله لاحبیب الا هو و اهله وان امیرالمؤمنین حجته و ان الحسن حجته و ان الحسین حجته و ان علی بن الحسین حجته و ان محمد بن علی حجته و ان جعفر بن محمد حجته و ان موسی بن جعفر حجته و ان علی بن موسی حجته و ان محمد بن علی حجته و ان علی بن محمد حجته و ان الحسن بن علی حجته و انت حجته و ان الانبیاء دعاة و هداة رشدكم، انتم الاول و الآخر و خاتمته و ان رجعتكم حق لا شك فیها، و لا ینفع نفسا ایمانها لم تكن آمنت من قبل او كسبت فی ایمانها خیرا و ان الموت حق و ان منكرا و نكیرا حق و ان النشر حق و البعث حق و ان الجنة و النار حق و الجزاء بهما للوعد و الوعید حق و انكم للشفاعة حق لا تردون و لا تسبقون بمشیة الله و بامره تعملون و لله الرحمة و الكلمة العلیا و بیده الحسنی و حجة الله النعمی خلق الجن و الانس لعبادته و اراد من عباده عبادته فشقی و سعید قد شقی من خالفكم و سعد من اطاعكم و انت یا مولای فاشهد بما اشهدتك علیه تخزنه و تحفظه لی عندك اموت علیه وانشر علیه واقف به ولیا لك بریئا من عدوك ما قتا لمن ابغضكم وادا لمن احببتم فالحق ما رضیتموه و الباطل ما سخطتموه و المعروف ما امرتم به و المنكر ما نهیتم عنه و القضاء المثبت ما استأثرت به مشیتكم و الممحو ما لا استاثرت



[ صفحه 142]



به سنتكم، فلا اله الا الله وحده لا شریك له و محمد عبده و رسوله، علی امیرالمؤمنین حجته، الحسن حجته، الحسین حجته، علی حجته، محمد حجته، جعفر حجته، موسی حجته، علی حجته، محمد حجته، علی حجته، الحسن حجته،انت حجته و انتم حججه و براهینه انا یا مولای مستبشر بالبیعة التی اخذ الله علی شرطه قتالا فی سبیله اشتری به انفس المؤمنین فنفسی مؤمنه بالله وحده لا شریك له و برسوله و بامیرالمؤمنین و بكم یا مولای اولكم و آخرلكم و نصرتی لكم معدة و مودتی خالصة لكم و برائتی من اعدائكم اهل الحردة و الجدال ثابته لثاركم انا ولی وحید و الله اله الحق جعلنی بذلك آمین آمین من لی الا انت فیما دنت و اعتصمت بك فیه تحرسنی فیما تقربت به الیك یا وقایة الله و ستره و بركته اغننی ادننی اعنی ادركنی صلنی بك و لا تقطعنی اللهم بهم الیك توسلی و تقربی اللهم صل علی محمد و آل محمد وصلنی بهم و لا تقطعنی بحجتك اعصمنی و سلامك علی آل یس مولای انت الجاه عندالله ربك و ربی انه حمید مجید اللهم انی اسئلك باسمك الذی خلقته من ذلك و استقر فیك، فلا یخرج منك الی شیی ء ابدا یاكینون یا مكون ایا متعال ایا مقدس (متقدس، خ.ل) ایا مترحم ایا مترئف ایا متحنن اسئلك كما خلقته غضا ان تصلی علی محمد نبی رحمتك و كلمة نورك و والد هداة رحمتك و املاء قلبی نور الیقین و صدری نور الایمان و فكری نور الثبات و عزمی نور التوفیق و ذكائی نور العلم و قوتی نور الثبات و عزمی نور التوفیق و ذكائی نور العلم و قوتی نور العمل و لسانی نور الصدق و دینی نور البصائر من عندك و بصری نور الضیاء و سمعی نور وعی الحكمة و مودتی نور المولاة لمحمد و آله علیهم السلام و نفس نور قوة البرائة من اعداء محمد و اعداء آل محمد



[ صفحه 143]



حتی القاك و قد وفیت بعهدك و میثاقك فلتسعنی رحمتك یا ولی یا حمید بمرئی آل محمد و مسمعك یا حجة الله دعائی فوفنی منجزات اجابتی اعتصم بك معك معك معك سمعی و رضای یا كریم...

از جمله سلامی است كه سید بن طاوس در «كشف المحجه» مجملا به پسر خود محمد وصیت می نماید كه: پیش انداز حوائج آن حضرت را (ارواحنا فداه) بر حوائج خود در وقت نماز حاجات - چنانچه ذكر كردیم در كتاب «مهمات و تتمات» - و صدقه ای از او پیش از صدقه ای از خودت و عزیزانت، و دعای برای او پیش از دعای به جهت خودت و پیش انداز او را در هر چیزی كه وفای با او باشد، و باعث اقبال او باشد و باعث احسان او باشد. پس عرض كن حاجات خود را بر او هر روز دوشنبه و پنج شنبه از هر هفته، به وصف آنچه ادب و خضوع را دارا باشد،و بگو در حال خطاب با او بعد از سلام بر او به آنچه ذكر كردیم در اواخر اجزاء كتاب «مهمات و تتمات» از زیارتی كه اول او این است:

سلام الله الكامل...

مولف گوید: مجلسی (قدس سره) در مجلد نوزدهم «بحار الانوار» و بیست و دوم كه مزار است از كتاب «قبس المصابیح» صهرشتی كه از جمله شاگردان شیخ طوسی (رضوان الله علیه) است از برای این زیارت شرحی نقل كرده كه ترجمه ی آن این است:

مؤلف مزبور كه ابو عبدالله سلمان بن حسن صهرشتی باشد، گفته: شنیدم از شیخ ابی عبدالله حسین بن حسن بن بابویه (رضی الله عنه) در سال چهارصد و چهل در شهر ری روایت كرد از عم خود ابی جعفر محمد بن علی بن بابویه (رحمه الله) كه بعضی از مشایخ قمیین من ذكر نمود كه: «مرا امری حادث شد كه دلم از



[ صفحه 144]



آن تنگ گردید و نمی توانستم اظهار آن را به اهل و اخوان خود نمایم و از این جهت غمگین بودم، تا آنكه وقتی به خواب دیدم مردی را با روی نیكو و لباس مرغوب و بوی خوب و خوش، و چنان گمان كردم كه آن مرد بعض از مشایخ قمیین باد كه نزد آنها درس می خواندم، پس با خود گفتم: تا چه وقت این درد و محنت را محتمل شوم و درد خود را به كسی اظهار نكنم؟ این مرد اینك از جمله مشایخ و علمای ما است. باید درد دل خود را به او بگویم، شاید نزد او علاج و تدبیری باشد. ناگاه دیدم كه او بر من پیشی گرفت و قبل از سوال من فرمود كه: رجوع كن در این خصوص به سوی خدا و طلب یاری كن از صاحب الزمان (علیه السلام) و او را مفزع خود قرار داده، زیرا كه او معین خوبی است و اوست عصمت اولیای مومنین. بعد از آن دست راست مرا گرفت و گفت:«زیارت كن و سلام كن بر او و سوال كن او را كه شفاعت كند از برای تو به سوی خدا در حاجت تو.» پس به او گفتم كه: «مرا تعلیم كن كه چگونه بگویم،زیرا كه از این اندوهی كه دارم هر زیارت و دعائی كه می دانستم از خاطرم برده.» چون آن مرد این بشنید، آه از دل خود بركشید و گفت: «لا حول و لا قوة الا بالله»، پس دست خود به سینه ی من كشید و گفت: «باكی بر تو نیست برخیز و تطهیر كن و دو ركعت نماز كن. بعد از آن بایست رو به قبله در زیر آسمان و بگو:

سلام الله الكامل التام الشامل العام و صلواته الدائمة و بركاته القائمة علی حجة الله و ولیه فی ارضه بلاده و خلیفته علی خلقه و عباده سلالة النبوة و بقیة العترة و الصفوة صاحب الزمان و مظهر الایمان و معلن احكام القرآن مطهر الارض و ناشر العدل فی الطول و العرض و الحجة القائم المهدی و الامام المنتظر المرضی الطاهر



[ صفحه 145]



ابن الائمة الطاهرین الوصی ابن الاوصیاء المرضیین الهادی المعصوم ابن الهداة المعصومین، السلام علیك یا امام المسلمین و المؤمنین، السلام علیك یا وارث علم النبیین و مستودع حكمة الوصیین، السلام علیك یا عصمة الدین، السلام علیك یا معز المؤمنین المستضعفین، السلام علیك یا مذل الكافرین المتكبرین الظالمین، السلام علیك یا مولای یا صاحب الزمان یابن امیرالمؤمنین و ابن فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین، السلام علیك یابن الائمة الحجج علی الخلق اجمعین، السلام علیك یا مولای سلام مخلص لك فی الولاء، اشهد انك الامام المهدی قولا و فعلا و انك الذی تملاء الارض قسطا و عدلا عجل الله فرجك و سهل مخرجك و قرب زمانك و كثرا نصارك و اعوانك و انجز لك موعدك و هو اصدق القائلین و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» یا مولای حاجتی كذا و كذا... (به جای لفظ كذا حاجت خود را ذكر كند) فاشفع لی فی نجاحها.

و بخواه هر حاجت كه داری.»

راوی گوید:

«پس از خواب بیدار شدم در حالتی كه یقین داشتم به روح و فرج، چون ملاحظه ی وقت كردم، دیدم كه از شب زمانی وسیع باقی است. پس مبادرت كرده این زیارت را نوشتم كه از خاطرم نرود. بعد از آن تطهیر كرده به زیر آسمان رفته دو ركعت نماز بجا آوردم و در ركعت اول بعد از حمد، سوره ی «انا فتحنا لك فتحخا مبینا» و در ركعت دوم بعد از حمد،سوره ی «اذا جاء نصر الله و الفتح» را چنانكه تعیین كرده بود آن مرد، خواندم. پس سلام گفته برخواستم و رو به قبله ایستادم و این زیارت را خواندم و حاجت خود را ذكر



[ صفحه 146]



كردم، و استغاثه به مولای خود، حضرت صاحب العصر و الزمان (صلوات الله و سلامه علیه) كردم. بعد از آن به سجده ی شكر رفتم و طول دادم در دعا، آن قدر كه ترسیدم وقت نماز شب فوت شود. بعد از آن برخواستم و نماز شب بجا آوردم تا آنكه فجر طالع، نافله و فریضه ی صبح را بجا آوردم و مشغول تعقیب نماز صبح شدم و دعا كردم. به خدا قسم كه هنوز آفتاب طلوع نكرده بود كه از آن شدت و حادثه ای كه داشتم فرج در رسید و دیگر در بقیه ی عمر آن حادثه عود نكرد و احدی را تا امروز بر آن حادثه اطلاع حاصل نشد، و المنة لله و الحمد كثیرا.

مولف گوید: استاد اعظم (ادام الله ظله العالی) در «نجم ثاقب» این زیارت را به شرح مذكور روایت نموده پس از آن فرموده: سید بن طاوس همین زیارت را در «مصباح الزائر» با اختلاف جزئی و بدون تعیین سوره و شیخ كفعمی در «بلد الامین» با سوره نقل كرده و پیش از نماز و زیارت، غسلی نیز ذكر كرده...

و عالم تحریر، مرحوم شیخ محمود عراقی (اعلی الله مقامه) كه از معاصرین بود در «دار السلام» خود بعد از ذكر این زیارت، مرقوم نموده كه:

این عمل هم مانند عمل سابق كه در معجزه ی چهل و چهارم مذكور شد، از مجربات حقیر است و از این هم آثار غریبه مشاهده كرده ام و اول دریافت این عمل در سفر دوم حقیر كه مقارن سال هزار و دویست و هفتاد و پنج بود، ظاهرا از نجف اشرف به همین بلد كه دار الخلافه ی طهران می باشد،از یكی از علماء (طاب ثراه) گردید كه از مجربات خود در مهمات كلیه می دانست و مضایقه می نمود از تعلیم آن به غیر اهل، باعث بر تعلیم حقیر هم اخذ آن عمل سابق شد، در عوض چون مطلع شد بر آن و خواهش نمود، حقیر هم بر این مطلع شده در عوض خواستم و داد،



[ صفحه 147]



ولكن مستند به این ماخذ نكرد، بلكه اجمالا مستند به رویای بعض صلحاء نمود و ذكر نمود كه از بعض اخبار به ما رسیده و مجرب گردید. حقیر چون اصل مأخذ آن را نمی دانستم اعتماد بر عمل غاول در قضاء حاجات بیشتر بود، تا آنكه در نجف اشرف به این مأخذ مطلع شدم و ظاهر این مأخذ چنانكه گذشت، تعیین سوره ی «فتح» و سوره ی «نصر» است و آن عالم هم تعیین این دو سوره كرد. و فاضل معاصر مذكور هم در كتاب، بلكه دور نیست كه خصوص وقت، نیمه ی آخر شب هم معین باشد. زیرا كه در آن وقت راوی مامور به عمل شد و اطلاقی در كلام كه مستند غیر آن وقت شود نیست و قدر متیقن همان وقت است و آن علام هم آخر شب را تعیین نمود، بلكه معاصر مذكور از كتاب «بلد الامین» كفعمی نقل كرده كه به علاوه ی تعیین هر دو سوره، غسل را هم قبل از نماز و زیارت اضافه كرده،اگر چه از كتاب «مصباح الزائر» عدم تعیین سوره را هم نقل نموده و مستند اضافه و ذكر غسل دركلام كفعمی شاید لفظ تطهیر واقع در كلام راوی باشد. یا آنكه مستند دیگر داشته باشد غیر مستند مذكور، چنان كه مستند اطلاق سوره در كلام ابن طاوس شاید اطلاق فقره ی اول كلام راوی باشد. اگرچه در فقره ی دوم مقید كرده است و مقتضای تقیید ثانی، تقیید اول است. پس اظهر تعیین سوره باشد، چنان كه تعیین وقت اگر اقوی نباشد احوط باشد. لكن اظهر عدم اعتبار غسل است اگرچه احوط باشد و در هر حال مراد از غسل، غسل زیارت باشد و عموم اخبار غسل زیارت به علاوه فتوای مثل كفعمی در شرعیت آن كافی باشد. پس مراعات تعیین سوره و وقت و غسل را ترك ننمایند، و الله العالم.

از جمله سلامی است كه در زیارت روز جمعه گذشت - در تكلیف شانزدهم مراجعه شود - كه اول آن این است:



[ صفحه 148]



السلام علیك یا حجة الله فی ارضه...

هر اوقات كه تو را حالی و در طبیعت اقبالی است، خوانده شود و حاجت بخواهد،، انشاء الله برآورده است. و مزید بیانی در این خصوص در طی تكلیف سی و دوم خواهد آمد، انشاء الله.



[ صفحه 149]